بخشی از مقاله:
در این مورد که انسان چه نیازی به دین دارد، ابتدا به روایتی
از کتاب عقل و جهل «بحارالأنوار» تمسّک می کنیم. علامه مجلسی در کتاب شریف خود، به
سخنی از حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) اشاره می نماید که اگر به تحقیق و تفحّص
در اطراف آن بپردازیم، پاسخ همه سؤالات خویش را در این باب خواهیم یافت.
حضرت در تعریف انسان می فرماید: «أصل الإنسان لبّه و عقله دینه
و مروّته حیث یجعل نفسه و الأیّام دول و الناس إلی آدم شرع سواء» (مجلسی،
بحارالأنوار، دار إحیاء التراث العربی،1403، ج1: 82).
اگر در تعبیر حضرت دقت شود، تعریف انسان به خوبی روشن می گردد؛
این که اصل انسان، لبّ اوست و ریشه و ساختمان وی و هر آن چه را که انسان بدانیم،
اصل آن، جز لب نیست. ما اگر در قرآن، دقت کنیم، می بینیم که در هیچ کجا گفته نشده
است که الإنسان عاقلٌ یا الإنسان أولوا العقول؛ اما عبارت «أولوا الألباب» در آن،
بسیار به کار رفته است؛ مانند این آیه شریفه: «إنّ فی خلق السموات و الأرض و
اختلاف اللیل و النهار لأیات لأولی الألباب* الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و
علی جنوبهم و یتفکّرون فی خلق السماوات و الأرض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک
فقنا عذاب النار» (آل عمران: 191-190)؛ یا آن که در آیه ای دیگر آمده است: «إنّ فی
ذلک لَذکری لأولی الألباب» (زمر:21).
برای دانلود این مقاله ارزشمند به صورت
کامل روی این متن کلیک کنید.